شهید حسین مالکی نژاد به روایت مادر به چاپ چهارم رسید - آناسی

این اثر کوشیده تصویر یک نوجوان عاشق و دلباخته اهل بیت سلام الله علیهم را که در سن 12سالگی وارد جنگ می شود و قضایای مختلفی که برایش اتفاق می افتد را به تصویر بکشد.

کتاب پسرم حسین زندگی نامه ای نیست؛ بلکه روایت است. در واقع روایت در هم تنیده دو نفره یک شهید و یک مادر شهید است. این کتاب ، روایت دوازده روز از زندگی مادر شهید است . دوازده روزی که برای بازگشت حسین انتظار می کشد و به مرور کل خاطرات زندگی خودش و حسین را روایت می نماید. در انتها دوازده روز، با همان ویژگی ها و خصوصیاتی که خودش وعده داده بود پیکر حسین برمی شود.

قسمتی از کتاب پسرم حسین:

نمی دانـم راسـت گفتـه یا نـه، ولی دعا می کنم دروغ گفته باشـد؛ یک دروغ بزرگ!

چشـم هایم را می بنـدم، او را تصـور می کنـم کـه از در آمده تـو، و من با تاسـف برایش سـر تـکان می دهـم و می گویم: دیـدی حرفات درسـت از آب در نیومـد؟ امـا خیـالم تمام نشـده، بـه هم می ریـزد. هرچـه ذهنم را بـالا و پایین می کنم تا خاطره یکی از دروغ هایـش را به یاد بیاورم، چیزی نمی یابـم. در اولین روزِ بعد از رفتنش، آشـفته ام و مـدام حرف هایش در گوشم می پیچد و رعشـه به جانم می اندازد؛ مانند مرغ سرکنده بال بال می زنم، مثل وقت هایی که باباجی سر مرغ را می برید و حیوان زبان بسته پرپر می زد زیر سبد توری. از وقتی رفته، خانه برای من حکم همان سبد توری را دارد.

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران